دریافت کد ساعت کریم اهل بیت - غریب مدینه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ابزار متحرک زیباسازی وبلاگ























غریب مدینه

  

                         

 

کرامات امام حسن مجتبی(ع)

روزی امام حسن مجتبی (ع)از خانه خود خارج شد در حالی که فردسی از فرزندان زبیر حضرت را

همراهی می کرد که قائل به امامت حضرتش بود. آنان رفتند تا بر سر چشمه ای فرود آمدند و در زیر

 نخل خشکیده ای که از بی آبی خشکیده بود استقرار یافتند. برای امام حسن مجتبی(ع) زیر آن درخت

 فرشی گستردند و برای آن مرد از اولاد زبیر به زیر نخل دیگر ،فرش دیگری انداختند. زبیری

گفت:«اگر این نخل رطبی می داشت از آن می خوردیم». امام حسن مجتبی (ع) فرمودند:«اشتهای

خوردن رطب کرده ای؟»زبیری گفت: «آری» حضرت دست خود را به آسمان بلند کردند و چیزی بر

زبان آوردند که فهمیده نمی شد که چه می گویند پس از اندک زمانی نخل سر سبز گردیده و بهحال

طراوت درآمدوبرگ داده رطب بار آورد. شتربانی که از او شتر کرایه کرده بودند فریاد برآورد:«به خدا

سوگند!این سحر و جادو است»امام حسن مجتبی(ع) فرمودند:«وای برتو این سحر و جادو نیست؛ بلکه

دعای فرزند پیغمبری است که مستجاب گردیده است». آنگاه برنخل رفتند و رطب آن را چیدند،آن هم به

 اندازه ای که همه را کفایت نمود.

  

                           

شجاعت امام مجتبی(ع)

درجنگ جمل پس از عقب نشینی محمد حنفیه ، امام حسن(ع) نیزه را از او گرفت و باشتاب به میدان

 شتافت و با دشمن جنگ نمایانی کرده و در حالی که نیزه اش به خون آغشته بود نزد پدر باز گشت.

  

  

                           

صلح امام حسن مجتبی(ع) با معاویه

به اجتماع امت علی (ع) خلیفه است و این استحقاق در خلافت و امامت از کتاب و سنت و اجتماع

مسلمانان قابل استدلال است.

و از طرف دیگر، معاویه بر حضرتش خروج کرده و سبب ایجاد تفرقه میان مسلمانان شد از این رو

انطباق عنوان«باغی» براونیازی به بیان ندارد.

علاوه،براین رسول خدا(ص) بربغی او تصریح کرده است که در این جا به آن چه که عماره پسر خزیمه

بن ثابت روایت کرده است اکتفا می کنیم. او می گوید:پدر من، خزیمه بن ثابت در نبرد جمل حاضر بود

و در آن نبرد کمترین نرمش نسبت به دشمن از خود نشان نداد. او همچنین در واقعه صفین نیز شرکت

جست؛ اما وارد در نبرد نشد؛ نه به نفع امیرمؤمنان(ع) و نه برعلیه او.

او می گفت:«من در این نبرد دشت به شمیر نخواهم برد،مگر این که عمار کشته شود.

به محض این که عمار کشته شود وعلوم خواهد شد که کدام یک ازاین دو فرقه قاتل او خواهندکه دراین

صورت حجت برمن تمام خواهد شد و برعلیه جناح قاتل او وارد کارزار خواهم شد».ازاین رو خود می

گفت:«من کشته شدن عمار را هیچ گاه از نظر دور نمی داشتم و مترصد بدوم که ببینم چه کسی اورا می

کشد؛چرا که از رسول خدا شنیدم که می فرمود:

تَقتُلکَ الفِئَهٌ الباغِیَه.     (ای عمار!) تورا گروه باغی به قتل می رساند.

 

راوی گوید:چون عمار به تیر ابوغادیه مزنی به قتل رسید خزیمه گفت:هم اکنون از گمراهی بدرآمدم و

حق و باطل را به خوبی شناختم . وی آن گاه علیه قوای شام وارد نبردی بی امان شد و آن قدر استقامت

 از خود نشان داد تا به شهادت رسید.

معاویه کسی است که پایه گذار فئن باغیه است که یکی از گناهانش قتل عمار است.

ازکبائر دیگری که معاویه بدان مرتکب گردیده که درآسمان ها وزمین امری سنگین و دهشتناک است

سب و ناسزا برامیرمؤمنان (ع) است؛ اما در سوی دیگر این صلح امام حسن مجتبی(ع)قرار دارد که

دوستی او دوستی بارسول خدا(ص) و خشم او خشم رسول خدا(ص) و دوستی و خشم رسول خدا(ص)

دوستی و خشم حضرت حق است.

اکنون مواردی را می نگریم که بر آن پیمان بسته شد، که از این قرار است:

اما(ع) معاویه را به لقب «امیرالمؤمنین» نخواند و در محضر معاویه شهادتی داده نشود و شیعیان علی

(ع) مورد تعقیب قرار نگیرند و برای فرزندان کسانی که در روز جمل و در واقعه صفین در رکاب

پدرش به قتل رسیدند یک میلیون درهم از خراج دار ابجرد مقرری قرار دهد.

حضرت امام حسن(ع)بابند نخست از این پیمان امارت معاویه را بر مؤمنین باطل تعلام کرد زیرا که او

امارتی از جانب خدا و از سوی رسول و از قبل مؤمنین ندارد.

واما سبب صلح و آثار آن . سنت الهی در امر امامتی که برای امامان هدایت قرار داده شده است صبر

بربلایی است که بدان مبتلا می گردند.

برای کسی که آشنای به تاریخ باشد آنچه که معاویه در دل داشت واضح و آشکار است.با این وجود، این

 مطلب را حضرتش بنابر روایت جهنی-به نحوی آشکار – بیان فرموده است:

به خدا سوگند ، اگر من به کار زار با معاویه بر می خاستم مرا به بند کشیده وادارم می کردند تا با او از

در مسالمت بیرون آیم. به خدا سوگند اگربا اوصلح     کنم و عزیز باشم بهتر از آنست که با او وارد

کارزار شده اسیر دستان او باشم و یا بر من منت نهاده آزارم کند و دشنامش تا آخر دنیا بر بنی هاشم

باشد. معاویه با این کار خود بر من منت نهاده و دودمانش بر زنده و مرده ما منت می نهند.

این است برخی از اسرار از پا نشستن امام حسن مجتبی (ع) که آنچه گفته نشده و بر ما مخفی است خیلی

 بیش از این مجمل است.


نوشته شده در جمعه 90/6/4ساعت 9:40 عصر توسط هیئت متحده امام حسن مجتبی (ع) نظرات ( ) |


آخرین مطالب
» ماه محرم
کوچه پی کوچه های مشد...
یا اباالحسن(ع)
مشهد الرضا
میلاد اقا
روز دختر مبارک
الهی
کریم اهل بیت
کریم اهل بیت
کریم اهل بیت
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com

کد تغییر شکل موس